رادیو فردا

خبر های داغ,خبر,خبرهای امروز,اخبار دنیای موسیقی,عکسهای خوانندگان و بازیگران

رادیو فردا

خبر های داغ,خبر,خبرهای امروز,اخبار دنیای موسیقی,عکسهای خوانندگان و بازیگران

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لیست برخی کلمات مترادف و متضاد متداول حروف» ثبت شده است

لیست برخی کلمات مترادف و متضاد متداول


معنی متضاد لغت

ANTONYM

SYNONYM

معنی مترادف لغت

WORD

ناتوان

incapable

powerful

قادر-توانا

able

معمولی

ordinary

unusual

غیر عادی

abnormal

حمایت کردن

support

eradicate

از میان بردن-موقوف ساختن

abolish

دقیقا-صریحا

precisely

near

حدود

about

زیر

below

over

بالای

above

متواضع- با ادب

courteous

sudden

خارج از نزاکت-ناگهانی 

abrupt

حاضر

present

away

غایب

absent

کمیابی

scarcity

plenty

فراوانی

abundance

مجازا

virtually

really

واقعا-دقیقا 

actually

کم

inadequate

enough

کافی

adequate

متنفر بودن

despise

worship

پرستش کردن

adore

پنهان کردن-مخفی کردن

conceal

announce

اعلام کردن-آگهی کردن

advertise

آرام-صلح جو

peaceful

attacking

مهاجم-تجاوز کار

aggressive

مخالفت کردن

oppose

help

همراهی کردن-کمک کردن

aid

دلگرم کننده

encouraging

fearful

ترساننده

alarming

---------

------------

nearly

تقریبا

almost

نگه داشتن

conserve

change

تغییر دادن-عوض کردن

alter

عادی

ordinary

astonishing

متحیر کننده-تحیر آور

amazing

---------

-------------

desire

خواسته-آرزو

ambition

خصمانه

hostile

friendly

دوستانه

amicable

---------

-------------

vexation

آزارواذیت

annoyance

استفاده نکردن

disuse

use

استفاده کردن-به کار بردن

apply

جدا شدن

depart

draw near

نزدیک شدن

approach

----------

--------------

nearly

تقریبا

approximately

رها کردن

release

capture

نگه داشتن-گرفتار کردن-توقیف کردن

arrest

فروتن

modest-humble

proud

مغرور-متکبر

arrogant

واقعی

real

unnatural

ساختگی-مصنوعی

artificial

جدا کردن

disperse

collect

فراهم آوردن-جمع شدن

assemble

دفاع کردن

defend

assault

حمله کردن

attack

---------

--------------

try

سعی و تلاش کردن

attempt

کم کردن-کاهش دادن

decrease

increase

افزودن-زیادکردن

augment

جستجو کردن

seek

abandon

اجتناب کردن-دوری کردن

avoid

نادان-بی اطلاع

ignorant

conscious

مطلع-آگاه

aware

کلمه

ANTONYM

SYNONYM

کلمه

WORD

تعریف کردن

praise

abuse

غیبت کردن-پشت سر کسی حرف زدن

backbite

با تقوی- عفیف- پاکدامن

virtuous

wicked

بد- زشت

bad

انسانیت- کارهای خیر

humanity

cruelty

قساوت- سخت دلی

barbarity

ملبس-پوشیده

clothed

naked

لخت- عریان

bare

پرحاصل- پرثمر

fertile

sterile

بی ثمر- لم یزرع

barren

درستکار- امین

honorable

mean

پست- فرومایه

base

صلح

peace

war

جنگ

battle

انداختن

drop

carry

تحمل کردن- بردن- حمل کردن

bear

زشت

ugly

fair

زیبا

beautiful

پایان دادن

end

start

شروع کردن

begin

بالای

above

under

زیر

below

ضرر- زیان

loss

profit

سود- نفع

benefit

سرسخت- تند

hard

kind

خیر اندیش- نیکخواه- مهربان

benevolent

کوچک

small

large

بزرگ

big

بازکردن- شل کردن

loose

tie

بستن

bind

شیرین

sweet

sour

تند- تلخ- سخت

bitter

تعریف کردن

praise

condemn

ملامت- نکوهش کردن

blame

پر

full

empty

خالی

blank

محترم شمردن

honor

reproach

معیوب کردن- سرزنش کردن

blemish

فاسد شدن- از بین رفتن

decay

flower

گل دادن- شکوفه دادن

bloom

ترسو

timid

brave

شجاع- جسور

bold

آزادی

freedom

slavery

بندگی- بردگی- اسارت

bondage

خوشحال کردن- راحت کردن

please

tire

خسته کردن

bore

قرض دادن

lend

take

قرض گرفتن- امانت گرفتن

borrow

هیچ کدام

neither

the two

هر دو

both

بالا

top

base

ته- کف

bottom

ترسو

timid

courageous

شجاع

brave

اصلاح کردن- تعمیرکردن

mend

tear

پاره کردن- شکستن

break

تفضیل- بسط- افزایش- توسعه

amplification

summary

کوتاه-مختصر

brief

کم نور- بی فروغ

dull

shining

درخشان

bright

مرکز

center

edge

لبه- کناره

brim

باریک

narrow

wide

عریض

broad

نامهربان

unkind

kind

برادرانه- مهربان

brotherly

خاموش کردن

extinguish

blaze

سوزاندن

burn

آزاد

free

engaged

مشغول- گرفتار

busy

فروختن

sell

p

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۴ ، ۱۷:۴۰
مدیر